• وبلاگ : nafas
  • يادداشت : دلم به حال عشق مي سوزد
  • نظرات : 0 خصوصي ، 3 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     
    بهانه با من


    گفتم به دام اسيـــــرم! گفتا که دانه با من
    گفتم که آشيـــــــان کو؟ گفت آشيانه با من

    گفتم که بــي بهرام شوق ترانه ام نيست
    گفتـــا بيـــــــــا به گلشن، شور ترانه با من

    گفتم بهــانه يي نيست تا پر زنم به سويت
    گفتا تو بال بگشــــــــــــــــا! راه بهانه با من

    گفتم به فصل پيـــــــــري در من گلي نريد
    گفتا که من جــــــــــوانم، فکر جوانه با من

    گفتــــــم که خانمانم در کار عاشقي رفت
    گفتا بــــــــــه کار خودباش، تدبير خانه با من

    گفتـــم به جرم شادي جور زمان مرا کشت
    گفتا تــــــــــو شادمان باش، جور زمانه با من

    گفتم ز عشقبـــــازي در کس نشان نديدم
    زد بـــــــــــــوسه بر لبانم، گفتا نشانه با من

    گفتم دلم چو مرغيست کز آشيانه دورست
    دستــي به زلف خود زد، گفت آشيانه با من

    گفتـــــــم ز مهربانان روزي گريـــــــــزم آخر
    گفتا که مهربان باش، اشک شبــــــــانه با من

    مهدي سهيلي ...
    يکي را دوست ميدارم که رسم مهرباني را نميداند
    نميدونه ديگه هيچ کاريش هم نميشه کرد مگه نه؟
    عالي بود گلم
    بروزم بهم سر بزن
    موفق باشي